تلگرام | روشنگری درباره بدعتگذاران وظیفه ذاتی روحانیت است
به گزارش خبرگزاری رسا، مهدی نصیری پژوهشگر حوزوی و مدیر مسؤول سابق کیهان پیرامون بیانیه مرجعیت و علمای قم درباره انحرافات سید کمال حیدری در کانال تلگرامی خود نوشت:
اخیرا آیات عظام صافی گلپایگانی و وحید خراسانی با صدور بیانیه ای نسبت به القائات متعدد و انحرافی و خلاف مسلمات اعتقادی شیعه آقای سید کمال حیدری از روحانیون عراقی ساکن قم اعلام موضع کرده و وی را در زمره رویگردانان از عقاید مسلم و ضروری مذهب حق تشیع دانستند. (برای دیدن عقاید انحرافی حیدری اینجا را ببینید: yon.ir/apeaQ)
به دنبال این بیانیه جمعی از اساتید شاخص حوزه علمیه قم از این اقدام دو مرجع شیعه استقبال کرده و یاد آور شدند که پی گیری ها و تذکرات و مباحثات با آقای حیدری سودمند نبوده و لذا نسبت به انحرافات وی اعلام موضع کرده اند.
اقدام این دو مرجع معظم و جمعی از اساتید حوزه را باید به استناد روایت معروف نبوی صلی الله علیه و آله در زمره وظایف ذاتی مرجعیت و روحانیت دانست که فرمود: «هر گاه بدعتها در امت من ظاهر شود، عالم دین باید علم خود را (در مقابله و روشنگری در برابر بدعتها) ظاهر کند و الا مشمول لعنت خداوند خواهد شد.» (کافی ج 1، ص 54)
به دنبال این اقدام روشنگرانه، عده ای تلاش کردند تا به انحای گوناگون این حرکت را زیر سئوال برده و یا آن را تحریف کنند:
1. عده ای این موضوع را به گرایشهای فلسفی و عرفانی حیدری مربوط کردند در حالی که چنین امری صحت نداشته و همه مساله این است که آقای حیدری بسیاری از مسلمات دین و مذهب شیعه را مورد انکار و یا تشکیک و سئوال قرار داده و بسیاری از حرفهای او، امروز مستمسک برخی شبکه های وهابی علیه تشیع شده است.
دعوای موافقان و مخالفان فلسفه و عرفان در حوزه تشیع کبروی نبوده بلکه صغروی است. به این معنا که موافقان و مخالفان فلسفه و عرفان هر دو بر مرجعیت و محوریت قران و اهل بیت علیهم السلام در معارف و عقاید اتفاق نظر دارند و بحثشان در این است که آیا فلسفه و عرفان موجود با این مرجع و محور، انطباق دارد یا خیر؛ که موافقان مدعی این انطباق و مخالفان منکر آنند و در این باره با هم به بحث و گفتگوی علمی می پردازند.
هیچ فیلسوف و عارف شیعی ای خدشه ای در امامت اهل بیت و عصمت و مهدویت و نفی سقیفه و ... ندارد و موافق و مخالف فلسفه و عرفان این عقاید را انحرافی و باعث خروج از تشیع می دانند. از همین روست که موافقان و مخالفان فلسفه و عرفان علی رغم اختلاف در بسیاری از مسائل، چون همدیگر را در دایره تشیع و مکتب اهل بیت علیهم السلام می بییند، عموما با رفاقت و صمیمیت با هم تعامل دارند.
2. برخی، این حرکت مرجعیت و اساتید را در برخورد با آقای سید کمال حیدری با آزاد اندیشی علمی مخالف دانسته اند. در حالی که بدیهی است آزاد اندیشی در هر موضوع و ساحت علمی، آداب و ضوابط خود را دارد. اولین ضابطه آن رعایت روش علمی و استدلال و استناد و روحیه حق جویی در گفتن و نوشتن است نه آن که مدعاهایی شالوده شکنانه علیه دین و مذهب بدون کمترین استدلال و استناد علمی و یا با ضعیف ترین استدلالها به صورت خطابی و شعاری مطرح شود و بسیاری از مردم و جوانان فاقد تخصص و اطلاع در مسائل دینی را با شک و شبهه و تردید مواجه کند. آنچه آقای حیدری ظرف چند سال اخیر مطرح کرده است عموما مصداق چنین رویکرد تبلیغاتی و خطابی فاقد روش و دلیل علمی بوده است.
3. کسانی ـ به خصوص برخی اطرافیان آقای حیدری ـ خواسته اند، برخورد مراجع و علما را به این که چون حیدری فردی انقلابی و مدافع امام خمینی و مقام معظم رهبری است، ربط دهند. در حالی که اولا عموم صادر کنندگان این بیانیه خود مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و ثانیا موضع انقلابی داشتن مجوز نفی عقاید مسلم و ضروری اسلام و تشیع نیست. انقلاب اسلامی خود مولود و مبتنی بر آموزه های تشیع است و افتخار جمهوری اسلامی ترویج و دفاع از اسلام ودین و تشیع در دنیای ماده زده کنونی است.
در همین جا باید به نمونه ای از غیرت ورزی امام راحل در باره سخن غلط خانمی در رادیو در 8 بهمن سال 67 اشاره کرد که همگان را در بهت و حیرت از این همه حساسیت و غیرت در دفاع از دین و آیین فرو برد.
آن خانم در مصاحبه ای با خبرنگار رادیو در مثل چنین ایامی (که سالروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود) گفته بود امروز دیگر فاطمه زهرا که برای 1400 سال پیش است نمی تواند الگوی ما باشد بلکه الگوی امروز ما اوشین (شخصیت محوری سریالی ژاپنی که در دهه 60 از تلویزیون پخش می شد) است.
امام در برخورد با این حادثه، بیانیه ای بسیار شدید صادر کردند و از دستگاه قضایی خواستار مجازات همه کسانی (از جمله مدیران رادیو) شدند که در این ماجرا نقش داشتند و البته در اندک زمانی با مذاکراتی که توسط آقای محمد هاشمی (رییس وقت صدا و سیما) با امام صورت گرفت و برای امام توضیح داده شد که عمدی در کار نبوده است، همگی مورد عفو قرار گرفتند. (شرح ماجرا را در اینجا ببینید: yon.ir/w7Ip1)
4. عده ای نیز با چشم بستن بر حرفهای بدیهی البطلان و ضد مذهب آقای حیدری و استناد به برخی حرفهای دیگر وی خواستند چنین وانمود کنند که بیانیه مرجعیت و علما علیه حیدری ادامه نزاع بین اصولی و اخباری و سنت و تجدد و ...در حوزه است در حالی که اگر کسی کمترین اطلاع از مبانی دینی و شیعی داشته باشد، در می یابد که در این ماجرا پای هیچ یک از این مسائل دامنه دار در حوزه که هیچ گاه منجر به صدور چنین موضع گیری تندی از سوی مراجع و علما نشده، در میان نیست بلکه مساله نفی و تخطئه آدمی است که بدون استناد علمی و صرفا به شکلی خطابی و حماسی علیه مقدسات و مسلمات دین و مذهب، شبهه پراکنی کرده و جمع زیادی از شیعیان را به خصوص در جهان عرب دچار بهت و سردرگمی و تردید کرده است و صدور چنین بیانیه ای از مراجع و علمای حوزه که مرزبانان ساحت دین و مذهب هستند، طبیعی ترین و ضروری ترین کاری است که باید صورت می پذیرفته است./۹۶۹//۱۰۲/خ
آقایان علوی بروجردی، سید علیاصغر میلانی، محمدتقی شهیدی، گنجی، فاضل لنکرانی، علی کورانی و هادوی تهرانی از امضاکنندگان این بیانیه سیزده نفره، اگرچه اشاره نکردهاند که کدامیک از نظرات سید کمال حیدری را مخالف ضروریات شیعه میدانند، اما به نظر میرسد که آنها منتقد روندی هستند که آقای حیدری از تابستان سال ۹۲ آغاز کرده است.
سید کمال حیدری؛ متولد سال ۱۳۳۵ شمسی در کربلا و کارشناس سابق برنامههای مذهبی صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که طی چند سال اخیر با انتشار رساله عملیه و تأسیس دفاتری در ایران و عراق، خود را در زمره مراجع تقلید شیعه معرفی میکند. وی که کارشناس برنامه «مطارحات فی العقیدة» در شبکه ایرانی کوثر بود، بیش از ده سال به نقد و بررسی آرای اهل سنت میپرداخت. مدیران شبکه کوثر اعلام کرده بودند که این برنامه عامل گرایش برخی از اهل سنت به مذهب شیعه بود.
آخرین برنامه «مطارحات فی العقیدة» که منجر به قطع همکاری سید کمال حیدری از رسانه ملی شد، حاوی سخنان تند وی علیه میراث روایی و فقهای شیعه بود. او در این برنامه گفت که بخش زیادی از تراث روایی شیعیان، در واقع جعلیاتی است که از سوی یهودیان، مسیحیان و زرتشتیها وارد متون و مجامع روایی شیعه شده و باید پالایش شود. این سخنان با استقبال گسترده رسانههای عربزبان سُنّی و وهابی مواجه شد. آنها که سالها نگران برنامههای آقای حیدری در دفاع از عقاید شیعی بودند، ناگهان او را سخنگوی خود یافتند و از «انتفاضه یک روحانی شیعه علیه عقاید شیعیان» سخن گفتند.
دعوای سال ۹۲ بهواسطه سلوک و مبانی سیاسی آقای حیدری که همراهی حداکثری با جمهوری اسلامی بوده و هست، بهتدریج فروکش کرد و او به فعالیتهای علنی خود در قم و نجف ادامه داد. اما مهمترین پیامد ماندگار این تنش گذرا تغییر پارادایم آقای حیدری به سمت پروژهای بود که آن را «اصلاح فهم دینی» مینامید. اندیشههای وی بهتدریج سویه انتقادی به خود گرفت و خواهان پالایش گفتمان شیعی از «خرافات»، «غلو» و «روایتمحوری» شد. او اگرچه سخن جنجالی سال ۹۲ را اینگونه اصلاح کرد که خلیفه دوم واردکننده محتواهای غیر اسلامی و مشخصا یهودی به احادیث اهل سنت بوده و شیعیان نیز بالتبع از این فرایند اثر گرفتهاند، اما بهگمان وی فقهای شیعه اقدام به پالایش کامل این محتوای غیر اسلامی نکردهاند و با غلبه یافتن گفتمان اهل حدیث بر قرآنمحوری، فکر شیعه نیز آلوده به خرافات و غلو شده است.
دومین محوری که آقای حیدری در سالهای اخیر در پی تثبیت آن بوده، رویکرد عرفانی به دین است که از منظر عرفان ابنعربی و حکمت صدرایی بتواند قرآن را تفسیر و در روایات، تفقه کند. او بارها بر ضرورت شناخت دین از منظر عرفان ابنعربی تأکید کرده و فقه و تفسیر را بدون این عرفان ناتمام میداند. از همین منظر است که میگوید چون امام خمینی قائل به عرفان و وحدت وجود بود، بر همه فقهای شیعه تفوق داشت. همین محور میتواند پروژه سید کمال را از پروژه جریان نوگرای دینی نیز جدا کند؛ چراکه آنها سالهاست نسبت به غلبه رویکرد عرفانی در سیاست انذار میدهند.
اصرار سید کمال حیدری بر این دو محور به تشدید شکاف میان وی و بدنه سنتی و اصلی حوزه در قم و نجف منجر شده و بیانیه اخیر نیز محصول، نشانه و تأکید دوبارهای بر همین شکاف و فاصله گفتمانی است. اغلب فقهای شیعه همانند آقای حیدری به متون روایی بدبینی ندارند و همچون وی به عرفان و فلسفه اسلامی و از جمله شخص ابنعربی خوشبین نیستند. آنها معتقدند که بسیاری از نظرات سید کمال ناشی از برداشتهای نادرست از تاریخ فقه، کلام و حدیث و همچنین عدم دقت کافی به پاسخهای فقیهان و متکلمین به شبهات است.
این بیانیه نه معنای تکفیر یا تفسیق سید کمال حیدری است (که تصریحی هم بر تکفیر و تفسیق ندارد) و نه واجد سخن تازهای است، بلکه تأکیدی است بر اینکه راه اغلب فقیهان شیعه از چنین رویکردی جداست و مؤمنان به جایگاه فقها نباید نگران رخنه در باورهای خود باشند.